دومین جلسه از جلسات هفتگی شرح «حدیث عنوان بصری»
دومین جلسه از جلسات هفتگی شرح «حدیث عنوان بصری»
در۳ اردیبهشتماه، با حضور دانشجویان دانشگاه شهید مطهری واحد خواهران مشهد
همراه با اهدای کتابچه حدیث عنوان بصری به مناسبت شب شهادت امام صادق علیهالسلام برگزارشد.
این جلسات ان شاءالله چهارشنبه هر هفته از ساعت ۱۷:۴۰ تا اذان مغرب در نمازخانه دانشگاه برقرار هست.
نکات دومین جلسه شرح تفصیلی حدیث عنوان بصری و مراتب سلوک الی الله
استاد حجتالاسلام والمسلمین حکیمزاده
مفهوم تجلی الهی در مخلوقات:
آن امر واحدی که انبساط یافته و در دل کثرات تجلی پیدا کرده است. غربیها تعبیر میکنند به
«خدای درون«
این عبارات و تعبیرات دقیق نیستند. مقصود از «خدای درون» آن امر مطلق و هویت مطلقی است که در همه انسانها از ذات خدا تجلی پیدا کرده و ما در این امر هیچ شکی نداریم. طبق مبانی فلسفی و عرفانی ما، وجود منبسط که دارای تمام هویت مطلقه خداوند است، در همه اشیاء متجلی شده است.
سیر توحیدی:
یعنی اضافه و تقید خودمان را به وجود مطلق از بین ببریم. یعنی مطلق را در خودمان ببینیم و تقید خودمان را نبینیم.
مقصود از سیر و سلوک و توحید، رسیدن به این نقطه است که هویت مطلق را در ذات خودمان ببینیم، خدا را در ذات خودمان مشاهده کنیم. وقتی خدا را در ذات خود دیدیم، در همه چیز خواهیم دید. این امر بسیار مهمی است.
سلوک عرفانی: از خودشناسی به خداشناسی
هرچه انسان به سمت عرفان میرود، بیشتر به سمت خودگرایی میرود (نه به معنای روانشناختی، بلکه به این معنا که آیات انفسی را بیشتر از آیات آفاقی میبیند). یعنی حقایق را بیشتر در نفس خود مشاهده میکند. بنابراین، اگر هویت مطلق را در درون خود ببیند، میتواند آن را در کل عالم مشاهده کند.
آفات سلوک:
در هیچ رشته علمی یا جریان فکری به اندازه عرفان و سلوک، انحراف و فرقهگرایی وجود ندارد. این به دلیل آفات سلوک و کج رویهایی است که اتفاق میافتد.
آفت اول: سرگرم شدن به کشف و کرامات مثالی
در مراحل ابتدایی سلوک، ممکن است شخص به محض شروع سلوک، از امور مادی فاصله بگیرد و به کشف و کرامات مثالی روی بیاورد. این کشف و کرامات، هرچند جذاب هستند، اما میتوانند مانع رسیدن به مراتب بالاتر شوند. هدف سلوک، عبور از این مرحله و رسیدن به مراتب عقل و فوق عقل و نهایتاً فنا است.
متأسفانه مردم معمولاً ملاک سنجش عرفا را همین کشف و کرامات میدانند. مثلاً اگر کسی بتواند از خبر غیبی اطلاع دهد، در نظر مردم شخص بزرگی است. اما اینها موجب رفعت درجه نمیشوند. در حدیث عنوان بصری، امام صادق علیه السلام هیچ اشارهای به کشف و کرامات نکردهاند. یکی از اهل دل میگفت: این کشف و کرامات برای این است که سالک در راه خسته نشود، نه اینکه در همان مرحله متوقف شود.
آفت دوم: فراتر رفتن از ظاهر شریعت:
بعضی از سالک نماها با این توجیه که به حقیقت رسیدهاند، شریعت را کنار میگذارند. اما در عرفان شیعی، هیچ فاصلهای بین شریعت، طریقت و حقیقت وجود ندارد. شریعت عین طریقت و طریقت عین حقیقت است. هیچکس در هیچ مرتبهای مجاز نیست شریعت را کنار بگذارد. شریعت تا آخر عمر همراه انسان است.
آفت سوم: عرفاننمایی و مرید و مرادبازی:
یکی از خطرناکترین آفات سلوک، گرفتار شدن در دام مرید و مرادبازی است. در این حالت، شخص بدون تعقل، فردی را به عنوان مراد خود انتخاب میکند و چشمبسته از او پیروی میکند. این کار هم خود شخص را نابود میکند و هم دیگران را به گمراهی میکشاند. استاد سلوک کسی است که با عقل و منطق سنجیده میشود، نه با پیروی کورکورانه.
اهمیت استاد و مرشد:
رکن بسیار مهم در سیر و سلوک، وجود استاد و مرشد است. مرحوم آیتالله قاضی میفرمود: اگر کسی بیست و پنج سال برای یافتن استاد وقت بگذارد و فقط پنج سال شاگردی کند، ارزش دارد. استاد سلوک کسی است که به دلیل سعه وجودی و احاطه نفسانی میتواند نفس سالک را تربیت کند. بین استاد و سالک یک اتحاد روحی و وجودی برقرار میشود و استاد میتواند سالک را مرحله به مرحله پیش ببرد.
چگونگی پیدا کردن استاد:
شروع راه سلوک، انجام واجبات و ترک محرمات است. اگر شخص در این راه به سلامت حرکت کند، خداوند استاد مناسب را سر راهش قرار میدهد. اینطور نیست که ما خودمان به دنبال استاد بگردیم، بلکه با عمل به دانستهها، نادانستهها نیز به ما آموخته میشود.
استاد سلوک، صفات وجودی خود را به شاگرد منتقل میکند. وقتی استاد از دنیا برود، شاگردی که قابلیت داشته باشد، به خلافت میرسد و جای او را میگیرد. این خلافت حقیقی، انتقال صفات وجودی است.
اگر کسی ادعا کند که من مرشد هستم یا امام زمان را دیدهام، احتمالاً دروغ میگوید. اما اگر کسی حقایق وجودی را بیان کند، این دروغ نیست. عارف واقعی اسرار را آشکار نمیکند.